تابستون پارسال میرفتم کلاس کامپیوتر. آخراش دیگه خیلی خسته کننده شده بود. یه روز که تو کلاس دو نفر بودیم تصمیم گرفتیم که ساعتو جلو ببریم تا زودتر تعطیل بشیم. ساعتش از اونایی بود که شیشه نداشت راحت میتونستی عقربه رو جلو ببری.
خلاصه ...من مامور این کار شدم(البته مربی رفته بود بیرون)
دقیقا همون لحظه که دستمو بردم رو عقربه ،مدیر آموزشگاه اومد تو کلاس و منو دید. منو میبینی مونده بودم چی بگم

جالب نبود؟؟

یه روز دیگه تو همون آموزشگاه میخواستم امتحان کتبی بدم... بعد وقتی ورقه رو دادن دستم، یه نیگا انداختم دیدم سوالاش آسونه، همون لحظه از دهنم پرید که آقا عجب سوالای آسونی دادی... که مدیر هم سوالارو از همه گرفت و یه سری سوال سخت به همه داد. بعد از امتحان هم خودتون حدس بزین بچه ها با من چیکار کردن؟؟؟

نظرات شما عزیزان:

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: