درباره وبلاگ من مهدی ام.بچه اراک دنبال نویسنده ام کسی میتونه کمکم کنه خبرم کنه فقط با ی نظر ممنون........... موضوعات آخرین مطالب پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان خـــــــــــــــــــــــــنده بازار
یکی از فانتزیام اینه که . . . یکی از فانتزی هام اینه که بروسلی الان زنده بود میرفتم میزدم تو گوشش ! . . . یکی از فانتزیام اینه که صدای کلاغ دربیارم . . . یکی از فانتزیامم اینه بفهمم چجوری این بادوما لا به لای تخمه ژاپنی استتار میکنن عوضیا . . . یکی از فانتزیام اینه که یه قنادی بزنم توش قند بفروشم ! . . . یکی از فانتزیام اینه که یکی از شلوارهای قدیمیمو برای شستن ببرم توی حموم بعد همینجور که دارم جیباشو چک میکنم که چیزی توش نباشه بصورت ناباورانه ای از قسمت فوقانی جیب پشت شلوار یه مغز پسته از قدیم ( دوره کیلویی ۱۰۰۰۰ تومان ) بیافته و غلتان غلتان روی زمین و در حال حرکت بگیرم و بردارمش و قبل اینکه کسی بخواد منو بعنوان محتکر لو بده مثل یه حبه بندازمش بالا و همینجور مِلَچ مُلوچ کنان در افق محو بشم . . . امریکایی ها توفکر اینن که برن مریخ، . . . یکی از فانتزیام اینه که اون دسته ای که تیریپ خفن روشنفکری برمیدارن و میگن باید به هر عقیده ای احترام گذاشت رو بندازم وسط یه قبیله بدوی تو اعماق جنگل آمازون که اعتقاد دارن غریبه هارو باید خورد ! . . . یکی از فانتزیام اینه که بعد ها پسرم بهم بگه بابا ۵۰ هزار تومان بهم پول میدی ! . . . یکی از فانتزیام اینه که یه نیسان آبی بخرم برم باهاش چند تن از اساتیدم رو زیر بگیرم بعد در خلاف جهت افق متواری شم . . . یکی از فانتزی هام اینه که . . . یکی از فانتزیام اینه که یه شب خونه نرم ! . . . یکی از فانتزیام اینه شب عروسیم توی مراسم عروسی یه دفعه پاشم میکروفن رو از خواننده بگیرم شروع کنم به خوندن ! دو شنبه 26 فروردين 1392برچسب:, :: 13:45 :: نويسنده : مهدی
یه مغازه هست رو شیشهش نوشته ” اسنک اسنک کتلت” کاش پول داشتم مغازه بغلیش رو می خریدم روش مینوشتم “کتلت به گوشم” ) . . . بحث سر خریدن گوشی بود یکی از دوستان گفت: اگه میخوای گوشی لمسی بخری ،تاچ بخر!!! . . . انقدر همه چی گرون شده که از خونه قهر کردن هم دیگه نمیصرفه! . . . خانومه اومده میگه دستگاه کارت خوان دارید ؟ -بله +این کارتم رمزش ۲۲۱۶ - موجودی میخواید بگیرید ؟ +نه ۵۰ تومن پول میخوام ، نمیده مگه ؟ - نه این دستگاه ها پول نمیده برید عابر بانک (کاملا واقعی ) . . . آخه رو چه اصولی بعضیا میخندن رو لپاشون ۲ تا حفره ایجاد میشه ؟ چرا ما میخندیم پرانتز باز میشه؟ . . . فامیل دور:راه رفتـنـی را، باید رفت! در بستنی را، بــــاید بست! پسر عمه زا: در بستنی رو باید لیسید…! ) . . . - غمگین تر از این هم هست که کسی رو که دوست داری نبوسی ؟ + اهوم ،کسی رو که دوست نداری ببوسی ! . . . خوش به حال اونایی که چشاشون سگ داره من که فقط اعصابم سگ داره…D: . . . دلیل اینکه تــُــــپــــــُـــلــَــم اینه که این همه شعور و شخصیت در یک بدن لاغر جا نمیشه ! . . . توی مطب آرامش خودتونو حفظ کنید وگرنه مثل من از این سوتی های ناب میدین خب هول شدم … گفتم : آقای دکتر اسهالبه روتون گلاب دارم ! . . . من تا قبل از بفرمایید شام فک میکردم ایرانیای خارج کشور همه شون تو ناسا دکتر مهندسن . . . بهم گیرمیده که چرا ظرف ماستو می لیسی والا ماست چارتومنی رو من کارگرای کارخونهشم ببینم می لیسم ! . . . داشتم ماهی میخوردم که یهو استخون ماهی گیر کرد توی گلوم هر کاری کردم در نیومد ،مجبور شدم زنگ بزنم به خدمات شرکت glx. . . . یکی از فانتزیام اینه که وقتی بهم خوراکی تعارف کردن بگم: «مرسی … الان میل ندارم» لامصب این جمله خیلی با کلاسه ولی نمی دونم چه حکمتیه که من همیشه و همه جا میل دارم! . . . یه مگس رو هوا بود در یک چشم به هم زدن رو هوا گرفتمش با کلی افتخار به بابام گفتم حال کردی ؟؟!! سرش رو تکون داد گفت خاک بر سرت ، جوونای هم سن تو هواپیمای بدون سرنشین میگیرن رو هوا ، تو هنوز مگس شکار میکنی . . . پدر و مادر عزیز اگه صبح وقتی که از خونه بیرون میرین من پای اینترنتم و وقتی که برمیگردین خونه من بازم پای اینترنتم الزاما معنیش این نیست که از وقتی رفتین تا وقتی که اومدین من پای اینترنت بودما ! با تشکر فراوان ! . . . چیز چیست ؟! کلمه ایست شگفت انگیز در زبان فارسی که میتواند جایگزین تمـــام کلمات دیگر شود ) . . . بار جوگیر شدم سیدی شجریان خریدم صبح از خونه راه افتادم گذاشتم رسیدم محل کارم هنوز شروع نکرده به خوندن . . . اگه پنج تا دونه پاستیل داشته باشم و دوستم دو تاش رو برداره من میمونم و یه دوست مرده و پنج تا دونه پاستیل درس حساب کردم !؟ . . . دوستم میگفت پیاز تنها ماده غذایی هست که میتونه اشک آدمو در بیاره من برای اینکه ثابت کنم اشتباه میکنه یه نارگیل برداشتم و زدم تو سرش . . . یکی از رموز ماندگاریه دوستی ها اینه که هر کسی دُنگ خودش رو بده ! . . . رفتم انتشارات دانشگاه. کمی عجله داشتم، فقط چند برگ کاغذ آچار لازم داشتم. گفتم: دوست من چندتا آچار لطف میکنید؟
گفت: کاغد آچار باید بری از بیرون دانشگاه بخری. این کاغذا یارانه دانشگاست. واسه همینه هر برگ کپی ۳۰ تومن میشه. گفتم: خوب منم پولشو میدم که… گفت: نه، بحث پولش نیست. اینجا فقط کپی میگیریم. کاغذ نمیفروشیم. فکر کرده بود به همین راحتی کوتاه میام منم کم نیاوردم توی کیفمو گشتم یه برگ آچار سفید پیدا کردم دادم بش گفتم: بی زحمت بیست برگ از رو این برام کپی بگیرین یعنی طرف داغ کرده بود در حد تیم ملی . . . آقای مجری: در خواست مون رو می تونیم با یه کلمه قشنگ بگیم. مثلا یه لیوان آب بخوایم چی می گیم؟ پسر خاله: خودمون می ریم آب می خوریم، برای بقیه هم میاریم. - نه، مثلا بخوایم بگیم این شیرینی رو به من بده … - خودمون بلند می شیم بر می داریم، به بقیه هم تعارف می کنیم. - نه، یه کلمه ای بگو که محبت شما رو به من نشون بده. - می خوای برم نون بگیرم؟ می خوای برم نفت بگیرم؟ آب بیارم؟ - نه نه … قبل از اینکه بگیم این شیرینی رو به من بده می تونیم یه کلمه قبلش بذاریم. بگیم:” عزیزم، ممکنه شیرینی رو به من بدی؟” -بله بفرما. بفرما. من خودم باید زودتر می فهمیدم شیرینی می خوای، بهت می گفتم. بفرمایین. بفرمایین. . . . مثلا مخابرات یه روز صبح بت اس ام اس میداد ، مشترک محترم و عزیز ما ، شما قبلا در طول روز فولان شماره رو دویست بار میگرفتی اس ام اس که حرف ش رو نزن ، اینقدر زیاد بود که ما حساب کتابش از دستمون در میرفت حتی بعضی اوقات اس ام اس هاتون اینقدر خوشگل بود که برا خودمون سیوش میکردیم حتی یه شب ، ( زمستون بود فکر کنم ) ، اینقدر حرفای خشگل خشگل میزدین و ما هم هی گوش میدادیم که پای تلیفون خابمون برد ، یادمون رفت بقیه پول تلفن شما رو حساب کتاب کنیم حالا مشترک محترم و عزیز ، چی شده که این همه سال خبری ازت نیست ؟ چیزی شده ؟ چرا اون شمارهه رو دیگه نمیگیری ؟ یه اس ام اس خالی هم حتی نمیدی ! توروقرعان بهمون بگو ، منِ مخابرات اون دوره رو باهاتون زندگی کردم ، حقمه که بدونم منم اس ام اس بدم بگم : بیخیال رفیق ، این نیز بگذرد … دو شنبه 26 فروردين 1392برچسب:, :: 13:35 :: نويسنده : مهدی
یارو همچین می گه من تفریحی سیگار می کشم انگار بقیه برای شکنجه و عذابشه که می کشن! . . . یا به پدربزرگ و مادربزرگ های ما اس ام اس نده یا اگر می دی، لطف کن خودت براشون توضیح بده یعنی چی! از بس نشستیم توضیح دادیم فکمون در رفت! . . . هروقت بین دوتا انتخاب مردد بودی شیر یا خط بنداز! مهم نیست شیر بیفته یا خط… مهم اینه که; اون لحظه ای که سکه داره رو هوا می چرخه… میفهمی دلت بیشتر میخواد شیر بیفته یا خط… . . . . اونقده کیف میده به یکی بگی وایسا ازت عکس بگیرم.. بعد ازش فیلم بگیری ))) عین منگلا نگا میکنه ))) ۱ بار امتحان کن! . . . متاسفانه اغلب احترامایی که واسه آدما قائلم از جنس احترامیه که موقع رانندگی واسه یه نیسان آبی قائلم!!! . . . مردها کلا به دو گروه اصلی تقسیم میشن : گروه اول گروه دوم تنها تفاوتشونم هم در اینه که هیچ تفاوتی ندارن زیادن تو یه گروه جا نمیشد ! . . . به بابام میگم : چقدر عیدی میدی امسال بهم؟ میگه : چطور؟ میگم : هیچی ، میخوام روش حساب کنم. میگه : برو خدارو شکر کن امسال با این گرونیا هنوز از خونه پرتت نکردم . . . ﯾﻪ ﺳﺮﯾﺎ ﻫﺴﺘﻦ ﻣﻨﺘﻈﺮﻥ ﺳﺎﻝ ﺗﺤﻮﯾﻞ ﺷﻪ ﺑﮕﻦ ﻣﺎ ﯾﻪ ﺳﺎﻟﻪ ﺣﻤﻮﻡ ﻧﺮﻓﺘﯿﻢ! ﯾﺎ ﭘﺎﺭﺳﺎﻝ ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﻧﺨﻮﺍﺑﯿﺪﯾﻢ! ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺎ ﻧﻤﮑﻦ ﺍﯾﻦ ﺍﻓﺮﺍﺩ! . . . امروز کنار خیابون ایستاده بودم … یه دختره با جنسیس اومد جلوم ترمز کرد و گفت : ببخشید میخوام برم صادقیه … منم بهش گفتم : کار خوبی میکنی .. خیلی جای خوبیه … برو به امید خدا … از خنده دیگه نمیتونست حرکت کنه… . . . بعضى از دخترا هم که موقع عکس انداختن اِنقد سرشون و کَج مى کنن آدم فِک میکنه هدف از این عکس نشون دادن پــَسِ کــَلَشـونه . . . “زنها” تنهاییشان را گریه می کنند …و “مردها” گریه هایشان را تنهایی . . . روی شیشه دوغ نوشته: دوغِ گازدارِ کربناته تزریقی گرما ندیده همگن شده با طعم نعناع و بدون چربی… آخه لامصب دوغه یا اورانیوم ؟؟؟ . . . در نظر دارم کتابی تحت عنوان آداب مهمانی رفتن منتشر کنم خیلی نکاتی هست که باید بهشون اشاره کنم لعنت به مهمانی که بی موقع بیاید . . . توجه کردین یادگاری های روی دیوار و صندلی کلاس های دانشگاه اموزنده تر از حرف های استاده!!! . . . بقالی ( baghali ) باقالی ( baghali ) بغلی ( baghali ) تو روح اون کسی که فینگیلیش رو اختراع کرد . . . مهمون اومده خونمون جلوش پا شدیم میگه بشینید توروخدا برای من پاشدید؟ په نه په همینجوری خوشحالیم، داریم موج مکزیکی میریم . . . من همیشه دلم می خواست ضرس قاطع رو تو یه جمله ای به کار ببرم. یه بارم به کار بردم ولی همه بهم خندیدن خب چرا حذفش نمی کنن از زبان؟مگه من مسخرم؟ . . . تــا چـن سال دیــگه تعداد خواننده ها از شنونده ها بیشتر میشه بعد تو سایت های موزیک اسم شنونده های جدید رو میذارن . . . جدی ترین چهره رو اونایی دارن که تو صف دسشویی عمومی وایسادن ! . . . دیگه اوضاع طوری شده که وقتی بهت عیدی میدن یه جوری نگات میکنن که انگار منتظرن بقیه پولشونو پس بدی! . . . به یک “کبری” جهتِ انجام پاره ای از تصمیمات نیازمندم ..! (هم اکنون) چهار شنبه 14 فروردين 1392برچسب:, :: 20:44 :: نويسنده : مهدی
داداش دوستم رفته مسافرت ماشینشو یه هفته داده دست دوستم باشه اونوقت داداشِ منم وقتی میره بیرون شلوارَکِشو قایم میکنه نکنه من بپوشمش ! دو شنبه 12 فروردين 1392برچسب:, :: 17:36 :: نويسنده : مهدی
تفاوت ما با نسل جدید :
بقیه در ادامه.. ادامه مطلب ... دو شنبه 12 فروردين 1392برچسب:, :: 17:34 :: نويسنده : مهدی
|